سلام
بازم اومدم ولی اینبار با یه خبر خوش البته واسه خودم که خیلی خوب و دلنشینه..
امروز تو دانشگاه دیدمش اونم بعد 2 هفته
نمی دونید چه حالی بودم وقتی که چشمم افتاد تو چشمش... ضربان قلبم رفته بود رو 10000
ولی کاش میشد باهاش حرف می زدم ولی حیف که نمیشه...
ولی همینم که هر از گاهی می بینمش کلی ارزش داره واسم...
نظرات شما عزیزان:
|